مرجع جامع اصطلاحات رایج دیجیتال مارکتینگ (آپدیت ماهیانه)

مرجع جامع اصطلاحات رایج دیجیتال مارکتینگ (آپدیت ماهیانه)

مرجع جامع اصطلاحات رایج دیجیتال مارکتینگ (آپدیت ماهیانه)


در دنیای بازاریابی دیجیتال تنها چیزی که ثابت است، تغییر است. با توجه به پیشرفت سریع فناوری و تغییرات در الگوهای رفتار مصرف‌کنندگان، روش‌های بازاریابی دیجیتال ما به سرعت در حال تغییر است. امروزه، بازاریابان باید از آخرین تکنیک‌ها و ابزارها برای رسیدن به مشتریان خود استفاده کنند و برای این کار، باید با مفاهیم و اصطلاحات مختلف بازاریابی دیجیتال آشنا باشند.

در این مقاله، ما به بررسی تعدادی از مفاهیم مهم در بازاریابی دیجیتال خواهیم پرداخت. از SEO و SEM گرفته تا تبلیغات برنامه‌ریزی‌شده، بازاریابی محتوا، بازاریابی اینفلوئنسر و بسیاری از مفاهیم دیگر که باعث توسعه و پیشرفت کسب‌وکار شما در دنیای دیجیتال می‌شوند. اگر شما یک بازاریاب دیجیتال هستید یا به دنبال روش‌هایی برای بهبود استراتژی بازاریابی خود هستید، این مقاله می‌تواند به شما کمک کند تا با مفاهیم پایه‌ای بازاریابی دیجیتال آشنا شوید. پس بیایید شروع کنیم.

اگر تعریف دیگری مد نظر دارید یا جا افتاده حتما به ما در نظرات اعلام کنید تا این پست را آپدیت کنیم. (پست به مرور زمان آپدیت می‌شود.)

  1. SEO (بهینه سازی موتور جستجو): SEO به مجموعه ای از روش ها و تکنیک هایی اشاره می‌کند که باعث بهبود رتبه یک وب سایت در نتایج جستجوی موتورهای جستجو می‌شود. این شامل بهینه سازی فنی وب سایت، ایجاد محتوای با کیفیت و ارزشمند، و تبادل لینک با سایر وب سایت ها است.
  1. SEM (بازاریابی از طریق موتورهای جستجو): SEM شامل استفاده از ابزارهای مختلف مانند تبلیغات پرداخت شده، SEO و ابزارهای تجزیه و تحلیل داده های موتور جستجو برای افزایش دیدبانی و بازدید وب سایت است.
  1. SMM (بازاریابی از طریق شبکه های اجتماعی): به استفاده از پلتفرم‌های شبکه اجتماعی مانند فیسبوک، توییتر، اینستاگرام و لینکدین برای بازاریابی یک محصول یا خدمت اشاره دارد. این مفهوم می‌تواند شامل ایجاد و به اشتراک گذاری محتوا، تبلیغات پرداخت شده و ارتباط با مشتریان باشد.
  1. Content Marketing (بازاریابی محتوا): بازاریابی محتوا به تولید و توزیع محتوای ارزشمند، مرتبط و مداوم برای جذب و حفظ مشتریان اشاره دارد. این می‌تواند شامل بلاگ نویسی، تولید ویدئو، ساخت اینفوگرافیک و سایر انواع محتوا باشد.
  2. Email Marketing (بازاریابی ایمیلی): بازاریابی ایمیلی به استفاده از ایمیل برای ارسال پیام‌های تبلیغاتی به گروه مشخصی از مردم اشاره دارد. این می‌تواند شامل ارسال خبرنامه‌ها، ارائه پیشنهادات ویژه یا اطلاع رسانی درباره محصولات و خدمات جدید باشد.
  1. PPC (Pay Per Click) PPC: یک مدل تبلیغاتی است که در آن تبلیغ کننده برای هر کلیکی که کاربر بر روی تبلیغ خود انجام می‌دهد پرداخت می‌کند. این اغلب در موتورهای جستجو مانند گوگل و بینگ و پلتفرم‌های شبکه اجتماعی مانند فیسبوک استفاده می‌شود.
  1. Affiliate Marketing (بازاریابی وابسته): بازاریابی وابسته یک نوع بازاریابی است که در آن یک شرکت به دیگران پاداش می‌دهد (وابستگان) برای هر بازدید کننده یا مشتری که از طریق تلاش‌های بازاریابی وابسته خود به وب سایت شرکت می‌آید.
  1. Inbound Marketing (بازاریابی درونی): بازاریابی درونی به مجموعه‌ای از تکنیک‌ها اشاره دارد که با هدف جذب مشتریان از طریق ارائه محتوای مرتبط و مفید، به جای استفاده از تکنیک های سنتی تبلیغاتی ایجاد شده است.
  1. Outbound Marketing (بازاریابی برونی): این نوع بازاریابی شامل استراتژی‌های سنتی‌تر مانند تبلیغات تلویزیونی، رادیویی، تبلیغات چاپی و تلفنی است که به دنبال جذب مشتریان به طور مستقیم هستند.
  1. Conversion Rate Optimization (CRO – بهینه سازی نرخ تبدیل): CRO فرآیندی است که به منظور افزایش تعداد کاربرانی که یک عمل مشخص را بر روی وب سایت انجام می‌دهند، مانند خرید یک محصول یا ثبت نام برای خبرنامه اجرا می‌شود.
  1. Retargeting/Remarketing: این دو واژه معمولا به‌صورت متقابل استفاده می‌شوند و به تکنیکی اشاره می‌کنند که شرکت‌ها برای هدف قرار دادن کاربرانی که قبلا با برند یا وب سایت آنها تعامل داشته‌اند، استفاده می‌کنند. این می‌تواند به طور مثال شامل نشان دادن تبلیغات مجدد به کاربری باشد که یک محصول را در سبد خرید خود قرار داده اما خرید را تکمیل نکرده است.
  1. User Experience (UX – تجربه کاربر): UX به تجربه کلی که یک کاربر از استفاده از یک محصول یا سرویس می‌گیرد اشاره دارد. در زمینه وب سایت، این می‌تواند شامل طراحی وب سایت، سهولت استفاده، سرعت بارگذاری صفحه و محتوای وب سایت باشد.
  1. A/B Testing (تست A/B): تست A/B یک روش علمی برای مقایسه دو ورژن مختلف یک صفحه وب یا دیگر عناصر بازاریابی است. هدف این است که بفهمیم کدام ورژن عملکرد بهتری دارد و بیشترین تبدیل را ایجاد می‌کند.
  1. Landing Page (صفحه فرود): صفحه فرود، صفحه‌ای است که کاربران بعد از کلیک بر روی یک لینک یا تبلیغ به آن هدایت می‌شوند. این صفحات معمولا با هدف خاصی طراحی شده‌اند؛ مانند فروش یک محصول، جمع‌آوری ایمیل‌ها یا ثبت نام کاربران برای یک رویداد.
  1. Customer Journey (سفر مشتری): سفر مشتری به تجربه کلی ارتباط مشتری با یک برند از ابتدا تا انتها اشاره دارد. این شامل تمام نقاط تماسی که مشتری با برند دارد، از آگاهی اولیه تا خرید و پس از آن.
  1. CRM (مدیریت ارتباط با مشتریان): CRM نرم‌افزاری است که شرکت‌ها برای مدیریت و تجزیه و تحلیل ارتباطات و تعاملات خود با مشتریان فعلی و بالقوه استفاده می‌کنند.
  1. KPI (شاخص کلیدی عملکرد): KPI‌ها معیارهایی هستند که شرکت‌ها برای اندازه‌گیری عملکرد و موفقیت در اهداف خاص خود استفاده می‌کنند. در بازاریابی دیجیتال، این می‌تواند شامل مواردی مانند تعداد بازدیدکنندگان وب‌سایت، نرخ تبدیل، نرخ بازگشت به سایت و نرخ کلیک‌ها باشد.
  1. ROI (بازده سرمایه گذاری): ROI یک معیار است که برای اندازه‌گیری سود یا زیان ناشی از سرمایه‌گذاری استفاده می‌شود. در زمینه بازاریابی دیجیتال، این معمولاً به این معناست که چقدر ارزش از هر دلار خرج شده برای تبلیغات به دست آمده است.
  1. CAC (هزینه به دست آوردن مشتری): CAC میزان هزینه‌ای است که یک شرکت برای جذب یک مشتری جدید صرف می‌کند. این عدد با تقسیم کل هزینه‌های بازاریابی و فروش بر تعداد مشتریان جدید در یک دوره زمانی مشخص حاصل می‌شود.
  1. CLV یا LTV (ارزش زندگی مشتری): CLV یا LTV میزان درآمدی را نشان می‌دهد که یک شرکت می‌تواند طی طول عمر یک مشتری از آن مشتری کسب کند. این شاخص کمک می‌کند تا شرکت‌ها بفهمند که چقدر ارزش برای جذب و نگه‌داشتن مشتریان وجود دارد.
  1. Native Advertising (تبلیغات بومی): تبلیغات بومی تبلیغاتی هستند که به طور طبیعی و هماهنگ با محتوای اصلی وب‌سایت یا پلتفرمی که در آن قرار دارند، طراحی شده‌اند. این تبلیغات معمولا به گونه‌ای هستند که کاربران آنها را به عنوان بخشی از محتوای اصلی تجربه می‌کنند.
  1. Programmatic Advertising (تبلیغات برنامه‌ریزی شده): تبلیغات برنامه‌ریزی شده فرآیند خودکار خرید و فروش فضای تبلیغاتی است. با استفاده از داده‌ها و الگوریتم‌ها، این سیستم به شرکت‌ها اجازه می‌دهد تا تبلیغات خود را به صورت هدفمند و در زمان واقعی نشان دهند.
  1. Influencer Marketing (بازاریابی از طریق موثرین): بازاریابی از طریق موثرین استفاده از افراد معروف یا تأثیرگذار در شبکه‌های اجتماعی یا در حوزه خاصی برای ترویج محصولات یا خدمات است. این افراد می‌توانند به عنوان سفیران برند عمل کنند و محصولات یا خدمات را به دنبال‌کنندگان خود معرفی کنند.
  1. Web Analytics (تجزیه و تحلیل وب): تجزیه و تحلیل وب استفاده از ابزارها و تکنیک‌های خاص برای جمع‌آوری، اندازه‌گیری، تجزیه و تحلیل داده‌های وب است تا کاربران وب‌سایت و رفتار آن‌ها را درک کند و بهبودهای مناسب را ایجاد کند.
  1. Viral Marketing (بازاریابی ویروسی): بازاریابی ویروسی یک تکنیک بازاریابی است که بر تشویق افراد به اشتراک‌گذاری یک پیام تبلیغاتی در بین دوستان و شبکه‌های خود تمرکز دارد. این اغلب از طریق شبکه‌های اجتماعی و ایمیل انجام می‌شود و می‌تواند به سرعت منجر به افزایش شناسایی برند و پیام‌های تبلیغاتی شود.
  1. User Experience (UX) (تجربه کاربر): تجربه کاربر به احساسات و واکنش‌های یک کاربر نسبت به استفاده از یک محصول، سیستم یا خدمت اشاره دارد. در زمینه وب، این می‌تواند شامل چگونگی کارکرد وب‌سایت یا برنامه، آسانی استفاده و رضایت کاربر باشد.
  1. Conversion Rate Optimization (CRO) (بهینه‌سازی نرخ تبدیل): CRO فرآیند بهبود وب‌سایت یا صفحه فروش برای افزایش تعداد بازدیدکنندگانی است که به مشتریان تبدیل می‌شوند. این می‌تواند شامل تغییرات در طراحی، محتوا، فرآیند خرید و غیره باشد.
  1. Customer Journey (سفر مشتری): سفر مشتری نشان دهنده تجربیات و نقاط تماس مختلفی است که یک مشتری با یک برند طی یک دوره زمانی خاص دارد. این شامل همه نقاط تماس از زمانی که مشتری برای اولین بار با برند آشنا می‌شود تا زمانی که خرید انجام می‌دهد و حتی پس از آن.
  1. Personalization (شخصی‌سازی): شخصی‌سازی به معنای استفاده از داده‌های مشتری برای ایجاد تجربه‌های سفارشی و مرتبط در تماس‌های بازاریابی است. این می‌تواند شامل ارائه پیشنهادات محصول بر اساس رفتار گذشته، ارسال ایمیل‌های تبلیغاتی با نام مشتری و غیره باشد.
  1. Omnichannel Marketing (بازاریابی چند کاناله): بازاریابی چندکاناله رویکردی است که در آن شرکت‌ها تلاش می‌کنند تا تجربه یکپارچه و بی‌نقصی برای مشتریان در تمام نقاط تماس و کانال‌های تعامل ایجاد کنند. این شامل استفاده از تمام کانال‌های دیجیتال مانند وب‌سایت، ایمیل، شبکه‌های اجتماعی، برنامه‌های موبایل و حتی تعاملات حضوری است.
  1. Artificial Intelligence (AI) in Marketing (هوش مصنوعی در بازاریابی): هوش مصنوعی در حال حاضر در بازاریابی برای بهبود تجربه مشتری، افزایش کارایی و بهینه‌سازی فرآیندهای بازاریابی استفاده می‌شود. این می‌تواند شامل چیزهایی مانند چت‌بات‌ها، پیش‌بینی رفتار مشتری، تحلیل داده‌ها و بیشتر باشد.
  1. Customer Relationship Management (CRM) (مدیریت ارتباط با مشتری): CRM سیستمی است که شرکت‌ها برای مدیریت و تجزیه و تحلیل تعاملات و داده‌های مشتریان خود در طول چرخه حیات مشتری استفاده می‌کنند. این ابزار می‌تواند کمک کند در فهم بهتر نیازها و رفتارهای مشتری و ارائه خدمات بهتر به آن‌ها.
  1. Predictive Analytics (تحلیل پیش‌بینی): تحلیل پیش‌بینی استفاده از داده‌ها، الگوریتم‌های آماری و تکنیک‌های هوش مصنوعی برای تشخیص احتمالات آتی است. در بازاریابی، این می‌تواند به شرکت‌ها کمک کند تا رفتار آینده مشتریان را پیش‌بینی کنند، از جمله خریدهای آینده، نیازها و پیش‌بینی احتمال خروج مشتریان.
  1. Account-Based Marketing (ABM) (بازاریابی بر اساس حساب): ABM استراتژی بازاریابی متمرکز است که بر هدفمند کردن شرکت‌ها، صنایع یا حساب‌های کلیدی خاص تمرکز دارد. این استراتژی معمولاً در بازارهای B2B استفاده می‌شود و بر ساختن روابط بازاریابی و فروش تمرکز دارد.
  1. Data-Driven Marketing (بازاریابی مبتنی بر داده): بازاریابی مبتنی بر داده استفاده از داده‌ها برای ارائه فرصت‌های بازاریابی استراتژیک و تصمیم‌گیری بر اساس شواهد است. این می‌تواند شامل تجزیه و تحلیل رفتار مشتری، بازدهی تبلیغات، ترجیحات خرید و غیره باشد.
  1. Customer Retention (حفظ مشتری): حفظ مشتری به استراتژی‌ها و فعالیت‌هایی اشاره دارد که شرکت‌ها برای حفظ و افزایش وفاداری مشتریان فعلی خود استفاده می‌کنند. این می‌تواند شامل ارائه خدمات پس از فروش، برنامه‌های وفاداری، پشتیبانی مشتری و ارائه محتوای ارزشمند باشد.
  1. Mobile Marketing (بازاریابی موبایل): بازاریابی موبایل استفاده از استراتژی‌های بازاریابی که برای تبلیغات و فروش به کاربران از طریق دستگاه‌های موبایل، مانند تلفن‌های همراه و تبلت‌ها، طراحی شده‌اند.
  1. Neuromarketing (بازاریابی عصبی): بازاریابی عصبی استفاده از فناوری عصبی برای تحلیل و درک رفتار مصرف‌کنندگان است. این می‌تواند شامل تحلیل واکنش‌های فیزیولوژیکی مانند نرخ ضربان قلب، تعریق، فعالیت مغزی و بیشتر باشد.
  1. Growth Hacking (هک رشد): هک رشد استراتژی بازاریابی است که بر رشد سریع و افزایش تعداد کاربران یک کسب‌وکار یا محصول تمرکز دارد. این می‌تواند شامل تست A/B، بهینه‌سازی محتوا، تبلیغات ویروسی و غیره باشد.
  1. Behavioral Targeting (هدف‌گذاری رفتاری): هدف‌گذاری رفتاری استفاده از داده‌های رفتاری یک فرد، مانند تاریخچه جستجو، ترجیحات، مکان و غیره، برای ارائه تبلیغات یا محتوای مرتبط است.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *